گلبانگ نور - كانون فرهنگی و هنری حضرت علی اصغر(ع)مسجدحاج رضا شهانق



عبدالباسط عبدالصمد؛ صدای ماندگار قرآنی

رومه خراسان: عبدالباسط محمد عبدالصمد در سال ۱۳۴۹ هجری قمری (۱۳۰۷ هجری شمسی) در جنوب مصر به دنیا آمد. او که عاشق قرآن بود، در کودکی برای شنیدن تلاوت‌های قرآنی مسافت ۳ کیلومتری را پیاده طی می‌کرد، چون در آن زمان، در خانه‌ها رادیو وجود نداشت و فقط قهوه‌خانه‌ها رادیو داشتند.

به تشویق پدرش در ۱۰ سالگی قرآن را حفظ کرد، قرائات سبعه را در ۱۲ سالگی و عشره را در ۱۴ سالگی، یعنی همه قرائت‌های ده گانه را آموخت. در سال ۱۹۵۱ میلادی هنگامی که ۱۹ سال داشت برای اولین بار به قاهره رفت و در جشنی که به مناسبت میلاد پیامبر (ص) برپا بود، به درخواست یکی از علما که او را می‌شناخت قرار شد ۱۰ دقیقه قرآن بخواند. اما پس از شروع به قرائت، آن‌چنان با استقبال حضار و استادان روبه‌رو شد که تلاوتش یک ساعت و نیم طول کشید.

از آن جلسه برای تلاوت قرآن به رادیو دعوت شد. در سال ۱۹۵۲ به حج مشرف و برای اولین بار تلاوت قرآنش روی نوار ضبط شد. در ادامه و به بهانه سالروز درگذشت استاد عبدالباسط، بخشی از زندگی نامه این قاری مشهور قرآن را که از مصاحبه‌ها، زندگی نامه خودنوشت و صحبت‌های پسرش تنظیم شده با هم می‌خوانیم.

صدای ماندگار قرآنی

تقلید در تلاوت را تایید نمی‌کنم

عبدالباسط درباره سبک قرائتش چنین گفته است: در تلاوت از برخی قاریان از جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی و شیخ رفعت تاثیر پذیرفته‌ام. من روش خاصی در قرائت قرآن داشتم که از کسی هم نیاموخته بودم که البته شنیده‌ام این روش، هم اکنون در مصر و در سایر کشور‌ها دارای مقلدان فراوانی است. خوشحالم که کسی از روش من تقلید می‌کند، ولی در عین حال تقلید را تشویق و تأیید نمی‌کنم، چون عمر تقلید کوتاه است. لازم است انسان برای آن که بتواند کار قرائت قرآن را ادامه بدهد، شیوه‌ای برای خود انتخاب کند.»

ترویج اسلام و اخلاق با قرائت قرآن

مرحوم عبدالباسط از سفرهایش به کشور‌های جهان چنین گفته است: در ژوهانسبورگ متأسفانه نژادپرستی هم وجود دارد. به من گفتند چند آیه تلاوت کنید و من آیه یا ای‌ها الناس إنا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا.» را تا آخر خواندم.

این آیات بیان می‌کند که میان عرب و عجم، سیاه و سفید تفاوتی وجود ندارد. همچنین به ۱۴ ایالت آمریکا که در آن‌ها مراکز مسلمانان وجود داشت، سفر کرده‌ام. از تفضل خدا در همه کشور‌ها موفق بودم. در لس آنجلس شش نفر پس از شنیدن تلاوت قرآن کریم اسلام آوردند، در اوگاندا ۹۲ نفر.

حتی یک خانم گوینده تلویزیون همراه من بود که در آخرین روز خواست دستم را ببوسد و من متأثر شدم، ولی نپذیرفتم. او تقاضا کرد به حج برود. پس از آن خواست نامش را تغییر دهد، من نام آمنه» را برایش انتخاب کردم.»

تلاوت قرآن در همه اوقات

او درباره زمان‌های تلاوت قرآن چنین گفته است: در همه اوقات دوست دارم قرآن را تلاوت کنم و در طول روز هرگز از آن بی‌نیاز نمی‌شوم. چون با آن انس گرفته‌ام و به آن عشق می‌ورزم. قرآن نگهدار من و همه چیز من است. ساعاتی که صفا و معنویت بر آن حاکم است، در قبل از سپیده دم بر من رخ می‌دهد.

در طول روز، حدود یک ساعت و نیم و قبل از طلوع فجر نیز حدود یک ساعت و نیم قرآن می‌خوانم. به فضل الهی عادت دارم یک ساعت قبل از طلوع فجر از خواب برخیزم و در حد توان نماز و قرآن بخوانم و بعد هم استراحت کنم. انسان باید همواره قرآن بخواند. اگر او قرآن را رها کند، قرآن هم رهایش می‌کند. اما اگر انسان عادت کند که همیشه قرآن را تلاوت کند، هرگز فراموش نمی‌کند.»

صدای ماندگار قرآنی

روایت جالب پسر از زندگی پدر

شیخ عبدالباسط ۱۱ پسر داشت که یاسر» یکی از آن‌هاست. او صوت خوش را از پدر مرحومش به ارث برده است. یاسر درباره این که چه رازی پشت شهرت پدر و موفقیت او تا این حد نهفته بود که به یکی از مشهورترین قاریان جهان تبدیل شد، می‌گوید: خداوند به پدرم ویژگی‌های متعددی داده بود که بارز‌ترینش صوت نیکو، قدرت نگه‌داشتن نفس، اخلاص و قرائت با جان و دل بود؛ به قول معروف آن چه کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند».

سبک استاد خاص خودش بود و با تمام مکاتب قرآنی پیش از او تفاوت داشت.» یاسر درباره خصوصیات پدرش چنین می‌گوید: پدرم خیلی زیبا لباس می‌پوشید و عطر‌هایی گران استفاده می‌کرد و به ظاهر خود می‌رسید. این‌که او را شبیه یک هنرپیشه آمریکایی می‌دانستند، ابتدا به این دلیل بود که با او دشمنی و مسخره‌اش کنند، اما نتیجه عکس شد و مردم جایگاه او را به خوبی درک کردند و فهمیدند که شیخ عبدالباسط قاری محترمی است که به ظاهرش اهمیت می‌دهد و طبق مد پیش می‌رود و این بد نیست.»

رفتار شیخ عبدالباسط با خانواده‌

یاسر می‌گوید: پدرم در تربیت ما انسانی مدبر، حکیم و متواضع بود و به خوبی می‌دانست که هر یک از فرزندانش چه می‌خواهد و از علایق ما به خوبی آگاه بود. او همیشه لبخند بر لب داشت و ما همیشه مهربانی و عشق به فرزند را از او به یاد داریم. پدر همیشه ما را نصیحت می‌کرد، روی چشمان ما جا داشت و ما به عنوان فرزندان استاد، برای جلب رضایت او در حفظ و یادگیری قرآن و تلاوت با هم مسابقه می‌دادیم و رقابت داشتیم. پدر همچنین با ما نماز مغرب را به جماعت اقامه می‌کرد، مادر هم امور درسی را پیگیری می‌کرد و در تربیت فرزندان کوشا بود.»

او از اخلاق پدرش چنین تعریف می‌کند: صداقت، مهم‌ترین ارزشی بود که مرحوم پدرم در بین ما نهادینه کرد. دروغ نزد او هیچ جایگاهی نداشت و معتقد بود اعتراف به اشتباه خیلی بهتر از دروغ است. او زمانی که می‌فهمید یکی از ما فرزندان درباره موضوعی به او دروغ گفته‌ایم، بسیار عصبانی می‌شد و این عصبانیت در چهره‌اش نمایان بود. پدر حتی یک روز هم ما را مجبور به حفظ قرآن نکرد و ما تنها مجبور بودیم قرائت صحیح قرآن را یاد بگیریم. او عشق به کتاب خدا را در وجود ما نهادینه کرد و حتی این اختیار را به ما داده بود که در هر رشته‌ای که دوست داریم، درس بخوانیم.»

صدای ماندگار قرآنی

سرانجام این قاری بزرگ

عبدالباسط محمد عبدالصمد در ۳۰ نوامبر ۱۹۸۸ پس از سپری کردن چند دوره بیماری در ۶۲ سالگی درگذشت. او آرزو داشت یک بار دیگر در مسجدالاقصی قرآن بخواند که این آرزویش محقق نشد، اما صدایش برای همیشه در دل تاریخ ماند و هنوز صدای تلاوت‌هایش در مساجد و مراسم مذهبی در گوشه و کنار جهان شنیده می‌شود.


آخرین جستجو ها